
مدتهاست چهره ات را
عاشقانه در ذهنم نقاشی میكنم
كارم را خوب بلدم
هیـــــــــــــس
بین خودمان باشد
بدجور سر كشیدن چشمانت گیر كرده ام!
.
.
.
.
هزاران دستـــــــم به سویم دراز شود !!!
پــــــــس خواهم زد…
تنــــــــــها …
تمنای دستان تـــــــــــو را دارم …
.
.
.
.
امـــروز
جلوی آینـــه
سه تار موی سفید توی سرم پیدا کردم
اولی
این جا...
دومی
این جا...
و "سومی"
همان جایی که یک بار انگشتت را فشار دادی و گفتی:
.
...من دوست دارم اینو تو مغزت فرو کن...
.
.
.
.
پاییـــــــــــــــز ها
تمام خاطرات زیبا
تمام رویاهای شیرین
با بوی عطر تو
در مقابل افکارم خودنمایی میکنند
میرقصند
کف میزنند
به رخ میکشند
نبودنت را….
.
.
.
.
کاش میدونستی
اونی که نشسته
همیشه خسته نیست !
شاید جایی برای رفتن نداره …!!!
.
.
.
.
یه وقت به سرت نزند! که شعرهایم را بتکانی…
چرا که رسوا خواهم شــــــــــــد…!
و همه خواهند دید!!
لحظه لحظه تــــــو را در میان واژه هایم!!!…
.
.
.
.
دلم یک اتفاق ...
نه !
یک معجزه می خواهد
دستی که سرم را به شانه ی تو برساند
و ...
ببارم همه ی این روزها را ...!
.
.
.
.
امتداد بازوانت
می شود انتهای دلدادگی
میشودهمان گوشه ی دنجی
که راحت میتوان
جان داد...........
.
.
.
.
این روزها آرزوی پنهانی ام همین است
یک شبی
همه ی خودم را در آغوشت پیدا کنم!!!
.
.
.
.
.
گاهی
نیاز داری به یه آغوش بی منت
که تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد
که وقتی تو اوج تنهایی هستی
با چشماش بهت بگه :
هستم تا ته تهش! هستی؟؟؟
اجی ببخشش منو
دلم برات تنگ شده
|
امتیاز مطلب : 86
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19